دانلود های کابردی

متن مرتبط با «داستان خواندنی» در سایت دانلود های کابردی نوشته شده است

جملات خواندنی از تومان ادیسون (مخترع قرن 18)

  •  مجموعه جملات زیبا از توماس ادیسون، مخترع قرن 18 زنها اختراع های بزرگی نکرده اند، اما مخترعان بزرگ را پرورش داده اند توماس آلوا ادیسون (به انگلیسی: Thomas Edison)‏ متولد 11 فوریه 1847 – مرگ 18 اکتبر 1931 مخترع و بازرگانی آمریکایی بود. او وسایل متعددی را طراحی یا کامل کرد که مهم‌ترین و معروفترین آنها لامپ رشته‌ای است.,تمرکز انرژی ذهنی و جسمی توماس آلوا ادیسون, توماس ادیسون ,جملاتی از ادیسون, جملاتی از تومان ادیسون, جملاتی خواندنی از ادیسون مخترع قرن 18 ,مخترع لامپ رشته ای, مخترعان بزرگ ...ادامه مطلب

  • دانلود بازی مدیریتی داستان پادشاهی Kingdom Tales HD

  •  Kingdom Tales HD یک بازی جدید در سبک بازی های Dash می باشد . پیشگویی درست از آب در آمده! روزی که اژدها ها به دنبال فتح قلمروهای پادشاهی هستند فرا رسیده است . حال شما می بایست به عنوان رهبر مردم ، میان انسان ها و اژدها ها دوستی ایجاد کنید که یک کار بشر دوستانه برای تامین امنیت مردم است . این هدف را می توانید با کشف زمین ها ، ساخت و ساز ، ساخت و تعمیر خانه های مردم و … شروع کنید . در این سفر ، افراد زیادی مثل druidها ، جن های جنگل و اژدها ها را ملاقات خواهید کرد که در کل بازی دارای ۴۵ مرحله ی مختلف است که با کیفیت HD بسیار زیبا خواهند بود . , دانلود بازی Kingdom Tales HD, دانلود بازی با سبک مدیریتی, دانلود بازی سبک DASH, دانلود بازی مدیریتی, دانلود بازی کامپیوتر رایگان, دانلود بازی کامپیوتر کم حجم, دانلود بازی کم حجم, دانلود بازی کم حجم dash, دانلود رایگان بازی, دانلود رایگان بازی کامپیوتر, دانلود مستقیم Kingdom Tales HD, دانلود مستقیم بازی کامپیوتر, دانلود کرک Kingdom Tales HD ...ادامه مطلب

  • جملات زیبا و خواندنی درباره پدر

  •   زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند. زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ. زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز. زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز. زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست، زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر...     پدر؛ تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست.. اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند؛ و با وجود همه مشکلات, به تو لبخند زند تا تو دلگرم شوی که اگر بدانی ... چه کسی ، کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است؛ "پدرت"را می پرستیدی......     وقتي پشت سر پدرت از پله ها مياي پايين و ميبيني چقدر آهسته ميره ، ميفهمي پير شده ! وقتي داره صورتش رو اصلاح ميکنه و دستش ميلرزه ، ميفهمي پير شده ! وقتي بعد غذا يه مشت دارو ميخوره ، ميفهمي چقدر درد داره اما هيچ چي نميگه... و وقتي ميفهمي نصف موهاي سفيدش به خاطر غصه هاي تو هستش ، دلت ميخواد بميري     خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گرددبه سلامتي هرچي پدره . .,جملات زیبا و خواندنی درباره پدر,پدر,جملات زيبا ...ادامه مطلب

  • داستان علت خلقت مگس؟!

  •  غلامي کنار پادشاهي نشسته بود. پادشاه خوابش مي آمد، اما هر گاه چشمان خود را مي بست تا بخوابد، مگسي بر گونه او مي نشست و پادشاه محکم به صورت خود مي زد تا مگس را دور کند.مدتي گذشت، پادشاه از غلامش پرسيد:«اگر گفتي چرا خداوند مگس را آفريده است؟» غلام گفت: «مگس را آفريده تا قدرتمندان بدانند بعضي وقت ها زورشان حتي به يک مگس هم نمي رسد.» ,داستان علت خلقت مگس؟!,داستان علت خلقت مگس,خلقت مگس,علت ...ادامه مطلب

  • سخنان زیبا و خواندنی اوشو

  •  از اوج قله تا زمانی که ادامه دارد لذت ببرو وقتی نوبت دره فرا رسید ، از دره لذت ببر.دره چه اشکالی دارد؟پایین بودن چه اشکالی دارد؟ آن به معنی استراحت است.قله یعنی هیجان، و هیچ کس نمی تواند مدام در هیجان باشد. اوشو •.•.•.•.•.•.•.•سخنان اوشو•.•.•.•.•.•.•.•.• به امواج اقیانوس نگاه کنید.هرچه موجها بالاتر میروند،فرودی که بدنبال آن فرا میرسد،عمیق تر است.زمانی تو موجی،و زمان دیگر گودی خالی ای هستی که پس از آن فرا میرسد.از هردوی اینها لذت ببرـبه هیچ یک از آنها معتاد نشو.نگو دوست دارم همیشه در اوج باشم.این ممکن نیست.صرفا این واقعیت را ببین:این ممکن نیست.هرگز چنین چیزی رخ نداده و هر گز نخواهد داد. اوشو •.•.•.•.•.•.•.•سخنان اوشو•.•.•.•.•.•.•.•.• زندگی در واقع یک شوخی است،نه یک امر جدی،اگر آن را جدی بگیرید،آنوقت رنج میبرید،از افکارت رنج خواهی برد،زندگی مانند یک وزنه سنگین می شود و تو زیر بار آن خرد می شوی،آنگاه زندگی تمام نشاط خودش را از دست می دهد،تمام خنده هایش را. اوشو •.•.•.•.•.•.•.•سخنان اوشو•.•.•.•.•.•.•.•.• زیاده از حد فکر نکن زیرا فکر همیشه به گذشته یا آینده مربوط می شود و انرژی تو به جای اینکه به قوه احساس معطوف شود، منحرف شده و صرف فکر کردن می گردد وتمام انرژی های تو را تخلیه می کند. اوشو •.•.•.•.•.•.•.•سخنان اوشو•.•.•.•.•.•.•.•.• اگر خواستی از عشق فرار کنی، در زمان گذشته و یا در زمان آینده زندگی کن ، ولی اگر خواستی رودخانه عشق را در درونت جاری سازی در زمان حال زندگی کن ، زیرا عشق فقط در زمان حال ممکن ,سخنان زیبا و خواندنی اوشو,اوشو,سخنان زيبا,سخنان الهام بخش,خواندني,ديدني,خواندني وديدني ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه ناخدا یا مهندس!؟

  •         يکي از روزها ناخداي يک کشتي و سرمهندس آن در اين باره بحث مي  کردند که در کار اداره و هدايت کشتي کدام  يک نقش مهم  تري دارند....,داستان کوتاه ناخدا یا مهندس!؟,داستان کوتاه ناخدا یا مهندس,داستانهای خواندنی ...ادامه مطلب

  • جمله های جالب و خواندنی از وایس

  • * هيچ وقت به خدا نگو يه مشکل بزرگ دارم به مشکل بگو من يه خداي بزرگ دارم * بيا لبخند بزنيم بدون انتظار هيچ پاسخي از دنيا * باد مي وزد ميتواني در مقابلش هم ديوار بسازي ، هم آسياب بادي تصميم با تو است * دوست داشتن بهترين شکل مالکيت و مالکيت بدترين شکل دوست داشتن است * خوب گوش کردن را ياد بگيريم گاه فرصتها بسيار آهسته در ميزنند * وقتي از شادي به هوا ميپري ، مواظب باش کسي زمين رو از زير پاهات نکشه * مهم بودن خوبه ولي خوب بودن خيلي مهم تره * فراموش نکن قطاري که ار ريل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد ولي راه به جائي نخواهد برد,جمله های جالب و خواندنی از وایس,خواندني,جملات خواندني,خواندني وديدني ...ادامه مطلب

  • دانلود بازی داستان اسباب بازی ها Toy Story: Smash It v1.0

  •  سرانجام بازی محبوب Toy Story برای اندروید منتشر شد. این بازی زیبا که داستان ان بر اساس انیمیشن با همین نام می باشد یکی از بازی های محبوب و پرطرفدار اندروید می باشد. این بازی با محیط ۳ بعدی و گرافیک بالا یک بازی فوق العاده به شمار میرود. در این بازی در هر مرحله ماموریت به شما داده می شود که باید ان را به اتمام برسانید. برای دانلود و تصاویر دیدنی بازی به ادامه مطلب مراجعه نمایید! ,Toy Story مخصوص اندروید, Toy Story: Smash It! v1.00, Toy Story: Smash It! v1.00 برای اندروید, اندرویدToy Story: Smash It! v1.00, بازی Toy Story اندروید, دانلود Toy Story: Smash It! v1.00 ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه زنجیر عشق

  •  یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود. اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم. زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست.....,داستان کوتاه زنجیر عشق,داستان هاي كوتاه,داستان هاي خواندني,داستان هاي جالب ...ادامه مطلب

  • داستان سریال نوروزی خروس + تصاویر

  •   مجموعه تلویزیونی “خروس” به تهیه‌کنندگی علیرضا ابراهیمی دلیجانی و کارگردانی سعید آقاخانی در تهران کلید خورده است.این سریال در ژانر کمدی ساخته می‌شود و حمید لولایی، جواد رضویان، یوسف تیموری، اکبر اکبری مبارکه، مرضیه صدرایی، سپند امیر سلیمانی، مهسا کریم زاده، ملیکا شریفی نیا، دانیال معصومی، سیروس میمنت، بهشاد شریفی، حمید لیقوانی، کریم قربانی، عاطفه قربانی، عزت الله مهر آوران، بیتا خردمند، اصغر حیدری، سادیا جلالی پور، ابراهیم شفیعی، داوود مقدادی و علیرضا درویش در آن نقش‌آفرینی می‌کنند.   ,داستان سریال نوروزی خروس + تصاویر,داستان سریال نوروزی خروس,دنياي بازيگران ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه دانشجوی نمونه

  •  در اولين جلسه دانشگاه استاد ما خودش را معرفی نمود و از ما خواست كه كسی را بيابيم كه تا به حال با او آشنا نشده‌ايم، برای نگاه كردن به اطراف ايستادم، در آن هنگام دستی به آرامی شانه‌ ام را لمس نمود، برگشتم و خانم مسن كوچكی را ديدم كه با خوشرويی و لبخندی كه وجود بی‌ عيب او را نمايش می‌داد، به من نگاه می ‌كرد. او گفت: «سلام عزيزم، نام من رز است، هشتاد و هفت سال دارم، آيا می‌توانم تو را در آغوش بگيرم؟» پاسخ دادم: «البته كه می‌ توانيد»، و او مرا در آغوش خود فشرد. پرسيدم: «چطور شما در چنين سن جوانی به دانشگاه آمده ايد؟» به شوخی پاسخ داد: «من اينجا هستم تا يك شوهر پولدار پيدا كنم، ازدواج كرده يك جفت بچه بياورم، سپس بازنشسته شده و مسافرت نمایم». پرسيدم: «نه، جداً چه چيزی باعث شده؟» كنجكاو بودم كه بفهمم چه انگيزه‌ای باعث شده او اين مبارزه را انتخاب نمايد. به من گفت: «همیشه رويای داشتن تحصيلات دانشگاهی را داشتم و حالا، يكی دارم».....ادامه مطلب,داستان کوتاه دانشجوی نمونه,داستان,داستانك,داستان هاي كوتاه,داستان هاي خواندني ...ادامه مطلب

  • داستان سریال نوروزی پایتخت 2

  •   پس از پایان مجموعه «پایتخت» در نوروز 90، کسی فکرش را نمی کرد که قسمت دوم این مجموعه هم ساخته شود اما استقبال فراوان از ساخته سیروس مقدم باعث شد که مسئولان صدا و سیما سفارش ساخت قسمت دوم این مجموعه طنز را به سیروس مقدم بدهند. این اتفاق به دلایلی چون درگیر شدن گروه مقدم برای ساخت سریال «تا ثریا» و «چک برگشتی»، بازی تمام وقت محسن طنابنده بازیگر اصلی این سریال در فیلم «محمد (ص)» و همچنین کمبود بودجه به زمان دیگری موکحول شد تا اینکه ابتدای سال 91 عنوان شد برای نوروز 92 می توانیم منتظر تقی و خانواده در شبکه اول سیما باشیم. ,داستان سریال نوروزی پایتخت 2,پايتخت 2,سريال پايتخت 2,سريال نوروزي 92,سريال نوروزي امسال ...ادامه مطلب

  • داستان روغن ریخته را نذر امامزاده كرده

  •  در مورد خسیسی و گدا صفتی بعضی پولداران گفته می شود . آورده اند كه ... روزی روزگاری یك آدم مالدار و ثروتمند كه از همه رقم ملك و اموال داشت ولی خسیس و گداصفت بود ، در یك آبادی زندگی می كرد . دیگر اهالی این آبادی ، با اینكه وضع مالی خوبی نداشتند ، در كارهای خیر ، مانند ساختن مسجد امامزاده و غیره شركت می كردند و هر كدام مبالغی خرج می كردند و یكدفعه تمامی اهالی برای ساختن یك امامزاده پیش قدم شدند . از پول اهالی ساختمان امامزاده به نصف رسیده بود . اما چون قدرت مالی آنها كفاف نمی داد نتوانستند كار را به اتمام برسانند . متولی امامزاده به سراغ شخص پولدار رفت و تقاضای كمك كرد . او قول داد كه باشد همین روزها سهمیه خودم را می پردازم ، متولی هم خوشحال و خندان رفت ، بنا و عمله ای پیدا كرد و این مژده را هم به اهل محل داد . مردم می گفتند : خدا كند بلكه این امامزاده ساخته شود و نیمه كاره نماند . بعضی ها می گفتند : اگر بدهد درست و حسابی می دهد ، هم ساختمان امامزاده درست می شود و هم یك تعمیری از حمام آبادی می شود خلاصه ، هر كس درباره او حرفی می زد . در یكی از روزها كه متولی و بنا و كارگران امامزاده به انتظار ایستاده بودند ( مردك خسیس چند تا از قاطرهایش را پوست و روغن بار كرده بود كه به تجارت و مسافرت برود . ) اتفاقاً گذارش از مقابل امامزاده بود . ناگهان یكی از قاطرهایش به سوراخ موشی رفت و به زمین خورد و یكی از پوستهای روغن پاره شد . آن مرد فوراً زرنگی كرد . پوست را جمع كرد ولی كمی روغن آن به زمین ریخت پیش خودش گفت : این روغن حیف است اینجا بماند . این طرف و آن طرف را نگاه كرد و متولی امامزاده را دید آنها را صدا كرد . متولی بیچاره به كارگرها گفت : دست به كار شوید كه ارباب پول آورده و دوان دوان پیش ارباب آمده و سلامی كرد و گفت : خدا عز و عزت ارباب را زیاد كند گفتم : بناها دست بكار شوند . مرد خسیس با خونسردی گفت : ببین آنجا قاطرم به زمین خورده و یكی از پوستهای روغن پاره شده است و مقداری روغن ریخته ، برو آنها را جمع كن و خرج امامزاده كن . این هم سهمیه من برای امامزاده ! متولی نگاه كرد و دید خاك فقط كمی چرب شده است بدون اینكه جوابی بدهد پشیمان و ناراحت برگشت و بقیه پرسیدند : پس پول چطور شد ؟ متولی گفت : ای بابا ول كنید ، بس كه دویدم و پدرم را دیدم ، یارو روغن ریخته را نذر ام,روغن ریخته را نذر امامزاده كرده,ضرب المثل,دنياي ضرب المثل,ضرب المثل روغن ریخته را نذر امامزاده كرده,داستان روغن ریخته را نذر امامزاده كرده ...ادامه مطلب

  • داستانک؛ تخت مرگ!

  • چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند. این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت. این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می‌دانستند. کسی قادر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپرد.به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم گرفتند تا در اولین یکشنبه ماه، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند. در محل و ساعت موعود، بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده ودو دقیقه به ساعت ۱۱ مانده بود که «پوکی جانسون» نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حیات را از پریز برق درآورد و دو شاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد! ,داستانک؛ تخت مرگ,داستان هاي خواندني,داستانك ...ادامه مطلب

  • جملات طنز،جالب و خواندنی(11)

  • *********جملات طنز********** دقت کردین درست وقتی که عجله داری یا هوا سرده یا جیش داری کلیدت تو غیر قابل دسترس ترین سوراخ کیف و جیبت مدفون شده !؟ *********جملات طنز********** شاید دل من عروسکی از چوب است ، مثل قصه ی پینوکیو محبوب است اما چه دماغی داره این بیچاره ، از بس که نوشته ” حال من هم خوب است ” ! *********جملات طنز********** در پاک بودن فوتبال‌ ما همین بس که: یکی به یکی میگه کیسه کش ! اونم به اون یکی میگه لنگی ! که هردو مظهر پاکی و نظافت هستن ! *********جملات طنز********** یه کشف جدید: شما میتوانید با زدن راهنما سرعت ماشین کناریتون را تا چندین برابر افزایش دهید! *********جملات طنز********** همه را صدا زدم جز خدا هیچ کس جوابم را نداد جز خدا . . . *********جملات طنز********** ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻔﮕﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻓﮏ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺭم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﮔﻔﺖ : ﻟﺒﺎﺳﺘﻮ ﭼﺮﺍ ﺑﺮ ﻋﮑﺲ پوﺷﯿﺪﯼ ؟ *********جملات طنز********** خدا کنه تا بیشتر از ۹ ساله دیگه زنده بمونیم و بریم تو سال ۱۴۰۰ بعد هی بگیم : شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدیا خیلی فاز میده ؛ حس آثار باستانی بودن به آدم دست میده ! *********جملات طنز********** یه بار رفتم خونه یه بنده خدایی ویندوز عوض کنم، دختره بهم گفت اگه میشه مای کامپیوتر رو هم نصب کنید گفتم اونجوری هزینتون بیشتر میشه ها گفت :چاره ای نیس! هیچی دیگه ، پول تک تک آیکونا رو جداگونه ازش گرفتم! *********جملات طنز********** مرغ عشقه داریم!صدای ترمز دستی میده  *********جملات طنز********** ﺑـــﻪ ﺑﻌﻀــﯽﻫـــﺎ اوﻧﻘﺪﺭ ﺑﻬــــــــﺎ ﻣﯿـــﺪﯼ ﮐـﻪ ﯾـﻪ ﺭﻭﺯ ﺧــﻮﺩت هم ﺩﯾﮕـﻪ ﻧﻤﯿﺘـــــﻮﻧـﯽ ﺑﺨــــﺮﯾـــﺶ ! *********جملات طنز********** بدترین شکستمو وقتی خوردم که… با عشق و امید گره هندزفریمو باز کردم ولی… دیدم گوشیم شارژ نداره… هنوز کمر راست نکردم!!! *********جملات طنز********** یه آدمایی رو توی زندگیمون راه دادیم که مادراشونم به زور تو خونه راشون می دادن !  *********جملات طنز********** ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﯾﮏ ﮔﻮﺷﯽ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺨﺮﻡ … ﺯﯾﺎﺩ ﺑﺮﺍﻡ ﭘﻮﻝ ﻭ ﻣﺎﺭﮐﺶ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺲ ﻓﻘﻂ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺯ ﺟﯿﺐ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﯿﺎﺩ ﺑﺴﻪ ﮐﺴﯽ ﮔﻮﺷﯽ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺸﺨﺼﺎﺕ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﻪ؟ *********جملات طنز********** امروز سر جلسه امتحان … از ۵ تا سوال استاد، زیر ۲ تاش کا,جملات طنز،جالب و خواندنی,جملات طنز,جملات جالب ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها